آموزش قلب ها و اندیشه ها تجارب آموزشی ژاپنی ها در مراکز پیش دبستانی و دبستانی اثر کاترین لوئیس ترجمه حسین افشین منش

برای شناخت سرزمین خود، باید سرزمین دیگری را شناخت. « Seymour Martin Lipset»
درباره دستاوردهای عظیم تحصیلی دانش آموزان ژاپنی، مطالب زیادی شنیده ایم، اما هنوز در مورد ریشه های توفیق آن ها، چیزی زیادی نمی دانیم.
این کتاب، اصولاً به دیدگاهی متفاوت، دست یافته است و به همین دلیل نیز توفیق های آموزشی ژاپنی ها را در رفع آنی نیازهای بچه ها می داند.
نیاز آن ها به دوستی، به تعلق ِ خاطر و نیاز به فرصت هایی برای ایجاد زندگی مدرسه ای.
ساختن یک جامعه در کلاس ِ درس
کلاس های ابتدایی ژاپنی در سال های نخستین خود، معیارهای روشن ومشخصی را عرضه می کنند و برای دانش آموزان فرصت هایی را به وجود می آورند تا درباره آن معیارها و بکارگیری شان در زندگی روزانه، بحث و تبادل نظر کنند.
آموزگاران ، انجام کارهای مشترک هنری، بازی ها و فعالیت هایی را به دانش آموزان توصیه می کنند تا آن ها را قادر سازد که درمورد خانواده ها و سرگرمی های مورد علاقه یکدیگر، اجرای آوازها و بالاخره پرداختن به این بحث جمعی که «چه نوع کلاسی می خواهیم داشته باشیم؟»، بحث و تبادل نظر کنند.
برای من، شگفت انگیز بود که هیچ یک از 19 معلم سال اول، از مهارت های درسی که در طول ماه های نخستین سال اول، نیاز به یادگیری آن داشتند چیزی نمی گفتند. برای مثال ، به اهداف سه نفر از آموزگاران در آغاز سال تحصیلی ، اشاره می کنیم:




«ظاهراً شما ماهی گیری را دوست دارید؛ مطمئن هستم که می توانید به ما بگویید کجا می شود ماهی پیدا کرد.» و
«نویسندگی، درسی است که ظاهراً تو کمترین علاقه را به آن داری. خوب، راجع به درس امروز، چه فکر می کنی؟» و...
این ها نمونه هایی هستند که معلم به کمک آن ها، مسایل شخصی بچه ها را با استفاده از پرسش هایی، در درس ها، دخالت می دهد.
آموزگاران با سابقه، معمولاً توصیه
هایی به همکاران خود می کنند:
«... من به این که چگونه باید به بچه ها آموزش داد؛ کاری ندارم، امّا سعی می کنم در برخورد اول، با بسط روابط شخصی با آن ها ، درک شان کنم. به همین سبب، وقتی کلاس جدیدی به من سپرده می شود، فوراٍ به سراغ تدریس موضوع درس نمی روم، بلکه برای آن که بچه ها را خوب بشناسم ، تا یک هفته با تمام قوا، با آن ها بازی می کنم و بعد از آن ،شروع می کنم به شناختن آن ها و این که چگونه بچه هایی هستند. سپس، با روی خوش و برخوردی خوشبینانه، آن ها را به سوی اهداف کلاسی و درسی راهنمایی می کنم.»
«ارتباط و پیوند بین دانش آموزان با معلم شان، از جمله اصول محوری در آموزش مطلوب ژاپنی هاست.»